کوله بار
عصر یک جمعه دلگیر،دلم گفت : بگویم ، بنویسم؛ که جرا عشق به انسان نرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده است؟! هنوزم که هنوز است، غم عشق به پایان نرسیده است؟! بگو حافظ دلخسته شیراز بیاید وبگوید که هنوزم که هنوز است؛ چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟ چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟ عصر هرجمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس تو کجایی گل نرگس؟ تو کجایی گل نرگس؟
نوشته شده در یکشنبه 89/9/28ساعت
7:2 عصر توسط زهرا جون! نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت |