سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوله بار

اگر نموداری براساس میزان شب زنده داری دانش آموزان و دانش جویان رسم کنیم می بینیم که شب های امتحان در قله نمودار قرار گرفته اونهم با چه شیب وحشتناکی نسبت به بقیه شبهای سال و یا حتی عمر!

مروری می کنیم بر فرایند تحصیلی در طول ترم:

حضور در کلاس:دو حالت داره :1 فیزیکی که اصولا زمانی تحقق پیدا می کنه که استاد سختگیر باشه به قول عوام:آویزون! که توی این حالت ناچاری حتی شده یه خط در میون بری و یه عرض ادبی بکنی!

اما حضور ذهنی که چی میشه گفت جز اینکه: هرگز حدیث حاضر غایب شنیده ای؟من در میان جمع و دلم جای دیگر است.....

حضور به موقع:به قول خاله قزی شوما جیبی ما را نزن به موقع اومدن پیشکش!از اونجایی که نصف بیشتر کلاس در افشای  اصطلاح دو در کردن خودشونو مسئول می دونن دیگه استاد بنده خدا به تاخیرشون هم راضیه...

جزوه نویسی:

از قدیم گفتن :با کدخدا بسازو ده را بچاپ! از اول ترم با دوتا ازین بچه درس خونایی که هفته ای دو تا خودکار تموم می کنن(البته lexiباشه چهار تا!)دوستانه کنار میایم ودر نهایت خیری هم به واحد تکثیر می رسه!

گوشی همراه: این سوسول بازیا هم دیگه دمده شد که سکوت و صامت و وووبشه، چه اشکالی داره حین درس

زنگ بخوره و رفقا از صدای استاد شمایی زاده هم یه فیضی ببرن؟!

اما شب امتحان:

یه جزوه 150 صفحه ای که دست کم 100 صفحه اش تازه از زیراکس اومده و داره به ما چشمک میزنه،

قراره از 8 امشب تا 6 صبح فردا خونده بشه!

ساعت 10 شب: معمولا 20 ص اول زود تموم میشه و می فهمیم که همچینم جایی خبری نیست!

ساعت 12: احمدک خوشکل بود آبله هم آورد! تعداد ص ها کم بود کمکمک داره سر و کله سوالای فسفر سوزان هم پیدا میشه...خدایا اگه قرار باشه هر ص اینقدر طول بکشه که...

نیمه شب: کم کم بدن مبارک از حالت 4 دست و پا یا پشت میزی داره به حال افقی در میاد، چشمها هم از لبو سرختر،مغز نالوتی هم که از دیدن این همه فسفر و این تلاش بی وفقه متحیر شده دیگه نمی کشه...

خدایا به دادم برس... به قول یکی میگفت : دیگه کار از خدا گذشته اگه اباالفضل یه کاری بکنه!

2 بامداد:اگه این ترم پاس شه قول میدم دیگه ادم شم و از ترم بعد درس هرروز رو همون روز بخونم!

مغز بیچاره هم وارد عالم معنا شد....

فردا صبح:جالبیش اینه که اینجا به خودمون دلداری هم می دیم! خب بیشتر این نمی تونستم بیدار بمونم ووو

تو همه تلاشتو کردی ریلکس باش و برو سر جلسه فوقش می افتی !

سعدیا نامت به رندی در جهان افسانه شد      از چه می ترسی دگر بعد از سیاهی رنگ نیست

چند روز بعد:sms: نتایج اومده بد برو ببین.....:چیزی که عیان است....و اما ما: استاده نامرد انداختم!

ترم بعد:روز از نو روزی از نو...

پاورقی:

اینجا را دو در کردیم حالا یا با 9/75 پاس می شیم یا با ده میننندازنمون!

ولی ایا میشه امتحانای الهی رو هم اینطوری داد؟

توی قرآن آیه 100 سوره مومنون اومده روزی که مرگ می رسه میگیم خدایا برم گردون به دنیا تا دوباره شروع کنم و کار نیک و درست انجام بدم....یعنی حساب امتحانای او را هم مثل این امتحانا می کنیم؟! یعنی پاس می شیم یا....

وای اگراز پس امروز بود فردایی.....

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/10/23ساعت 11:33 عصر توسط زهرا جون! نظرات ( ) | |

قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت